سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 92/12/21 | 3:19 عصر | نویسنده : saba

یاد سهراب بخیر!
آن سپهری که تا لحظه ی خاموشی گفت:
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود، گر نشود
حرفی نیست؛
اما...
نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست!




تاریخ : چهارشنبه 92/12/21 | 3:18 عصر | نویسنده : saba

چقدر گرفته دلت ،مثل آنکه تنهایی
     چقدر هم تنها

خیال می کنم دچار آن رگ پنهان رنگها هستی
دچار یعنی؟

عاشق

وفکر کن که چه تنهاست،اگر که ماهی کوچک
دچار آبی دریای بیکران باشد

چه حس نازک غمگینی!

وغم اشارت تلخی به رد وحدت اشیاست

(سهراب)




تاریخ : چهارشنبه 92/12/21 | 3:16 عصر | نویسنده : saba

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی
همت کن و بگو ماهی‌ها
حوضشان بی‌آب است ...

سهراب سپهرى




تاریخ : چهارشنبه 92/12/21 | 3:14 عصر | نویسنده : saba

شعر عاشقانه سهراب, اشعار سهراب سپهری عاشقانه

دروگران پگاه
پنجره را به پهنای جهان می گشایم:
جاده تهی است. درخت گرانبار شب است.
نمی لرزد ، آب از رفتن خسته است : تو نیستی ، نوسان نیست
تو نیستی ، و تپیدن گردابی است
تو نیستی ، و غریو رودها گویا نیست ، و دره ها ناخواناست
می آیی :‌ شب از چهره ها بر می خیزد ، راز از هستی می پرد
می روی : چمن تاریک می شود ، جوشش چشمه می کشند
چشمانت را می بندی : ابهام به علف می پیچد
سیمای تو می وزد ، و آب بیدار می شود
می گذری ، و آیینه نفس می کشد
جاده تهی است. تو باز نخواهی گشت ، و چشم به راه تو نیست
پگاه ، دروگران از جاده ی روبرو سر می رسند: رسیدگی خوشه هایم را به رویا دیده اند.




تاریخ : چهارشنبه 92/12/21 | 3:13 عصر | نویسنده : saba

زیر باران با یاد تو میروم ، به دنبال جای پای تو ، تو را می پرستم من شبانه ، برای لحظه های شادمانه ، برای با تو بودن صادقانه ، می آیم من به پیشت عاشقانه ، به تو دل بستم من شاعرانه ، اما افسوس از درک زمانه ، چه زیباست راز زمانه ، اگر زندگی باشد یک ترانه .




  • گور
  • میهن صدا
  • مهم نیوز
  • رد ریپورتر